بررودکریز

متن مرتبط با «حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي» در سایت بررودکریز نوشته شده است

تاریخ اماکن مکه ومدینه(52): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  • تاریخ اماکن مکه ومدینه(52): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی  مسجد الرايه:     یکی دیگر از مساجد تاریخی جهان اسلام  درمکه مکرمه، مسجد الرایه است این مسجد شاهد و یادگار فتح وپیروزی مسلمین در سال هشتم هجری است  ،رایه به معنای پرچم است ، این مسجد در شارع مسجدالحرام بعد از بازار ابوسفیان به طرف قبرستان ابوطالب سمت چپ ودر حاشیه  خیابان   قرار دارد و اخیرا تجدید بنا شده است، محل نصب پرچم اسلام پس از فتح مكه.[1]                                                شهداي فخ  :                                            فخ نام موضعي است در يك فرسخي مكه، بعد از مسجد تنعیم از طرف مدینه به مکه ، یا به عبارتی فاصله آن از مسجد الحرام تا آن منطقه حدود شش کیلومتر است ، وآنجارا محل یا منطقه شهدا نیز می نا مند، علت نام گذاری آن منطقه به نام شهدا اینست ، كه حسين بن علی بی حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب(  ع) ،در هشتم ذی حجه  ،سال 169 هجری قمری ، روز ترویه، قیام کرد، این حرکت، مصادف با همان روز ی است، که یک صدوهشت سال قبل امام حسین (ع) مکه را به طرف کوفه وکربلا ترک کرد،(روز ترویه ) و همان گونه که امام حسین( ع) مظلومانه همراه یارانشان به شهادت رسیدند وسه شبانه روز اجساد طاهرین آنها بی غسل وکفن روی زمین های گرم کربلا مانده بود ،این ها نیز  در آن مکان به شهاد ت رسیدند واجساد پاکشان ،  سه شبانه روز درمنطقه فخ روی زمین های گرم مکه ماند.وشباهت دیگر قیام شهدای فخ باشهدا کربلا ،تشابه اسمی رهبران این دوقیام است ، رهبر شهدا فخ حسین بن علی است ورهبر شهدای  کربلا نیز حسین بن علی است، یکی دیگر از نشانه های مظلومیت شهدای فخ آن است که به رغم  شواهد فراوان,تاریخ اماکن مکه ومدینه(52): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (78) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •       سامرا:         سامرا چهارمین شهر مقدس عراق است ساختمان این شهر که در 124 کیلومتری شمال بغداد ودر سمت شرق رودخانه دجله قرار دارد به سال 221 هجری قمری باز می گردد ،در این سال محمد المعتصم بالله فرزند هارون الرشید پایتخت خلافت را از شهر بغداد به سامرا منتقل کرد وتاسال 256 هجری قمری هشت خلیفه از این شهر حکمرانی وخلافت نمودند( از سال 218 تا سال 279 هجری قمری) اماکن زیارتی ، سیاحتی سامرا: 1- حرم امام دهم حضرت امام علی النقی (ع) ابا الحسن الثالث مشهوربه امام هادی( ع ) در سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه منوره در یکی از محله‌های نزدیک مدینه به نام صریا، روستایی که توسط امام کاظم( ع) بنا شده است متولد شد . پدرشان امام جواد( ع ) ومادر، سمانه یا سوسن خوانده می‌شد که اصالت مغربی داشت، حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارشان امام جواد (ع) که درسال 220 هجری قمری به شهادت رسیدند در سن 8 سالگی به مقام امامت رسيد و دوران امامتش 33 سال بود. امام هادی (ع ) در مدینه تدریس فقه و حدیث داشتند وبه مشکلات مردم رسیدگی می کردند ، فرماندار مدینه گزارشی علیه امام( ع) مبنی بر قصد خروج وجمع آوری پول وسلاح به متوکل[1] می دهد، متوکل عباسی فرستاده ویژه خود یحیی بن هرثمه را فرستاد تا حضرت را از مدینه به سامرا آورد ، د ر آن زمان امام (ع) حدود ۲۴ سال داشت و همین که منتشر شدیحیی بن هرثمه با سیصد سرباز آماده است تا امام (ع) را به سامرا ببرد، مردم مدینه تکان خوردند و زار زار گریه می‌کردند پس از رسیدن به سامرا در این زمان یحیی بن هرثمه قدمی برداشت ، وبه متوکل گفت: من خانهٔ ایشان را گشتم و جز چند حصیری که روی او نماز می‌خواند و چند کتاب دعا و قرآن ندیدم و این گزارش‌ها که به شما داده‌اند، دروغ است و هرگز نظر خروج ندارد ،امام در سامرّا به تدریس فقیه وتربیت محدث پرداخت و رساله‌ای در جبر و تفویض نوشت ،برای اینکه بتواند در زندگی خودش از حقوق عمومی استفاده نکند، مزرعه‌ای را در سامرّا تهیه کردند و خودشان‌گاهی در آنجا کار می‌کردند.فردی می‌گوید: دیدم امام هادی در آنجا مشغول کار است و عرق می‌ریزد. عرض کردم: دوستان شما کجا هستند؟ اجازه دهید ایشان این کار بکنند. حضرت فرمودند: ن,تاریخ اماکن عتبات عالیات (78) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (77) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •    طاق کسری یاشهرتیسفون:                طاق کسری یا شهر تیسفون در 30 کیلومتری جنوب بغداد واقع شده است ،این شهر را عربها مدائن می نامندوایرانیان طاق کسری ،این کاخ توسط شاپور اول در قرن سوم میلادی بنا شده است وپس از آن انو شیروان آنرا توسعه داده است. در مجاورت این، طاق چهار دسته ویرانه دیگر مشاهده می‌شود که جالب‌ترین آن‌ها تلّی است معروف به حرم کسری؛ این ویرانه‌ها جزء ایوان کسری بوده‌است.در فاصلهٔ حدود ۴۶۰ متری جنوب شرقی طاق بقایای ساختمان‌هایی مشاهده می‌شود، که تا گوشهٔ دیوار معروف به بستان کسری امتداد دارد ،و شاید حصار باغ وحش بوده‌است، . در فاصلهٔ حدود ۹۱۰ متری جنوب غربی بستان تلی به ارتفاع ۶ الی ۵/۷ متر واقع است، که قاعده‌اش چهار گوش است، . معروف به تل‌الذهب (تل طلا) یا خزانهٔ کسری است، و آن ظاهراً در اصل بنای واحدی بوده که خسرو پرویز برای خزاین خود ساخته ‌است. طاق کسری که عظیم‌ترین و نظرگیرترین یادبود عظمت گذشتهٔ تیسفون است، در وسط ویرانه‌های مداین قرار دارد.وآن‌چه که از آن باقیست نمایی است عظیم، به طول حدود ۹۳ متر، که  بیش از ۳۰ متر ارتفاع داشته، قطردیوارها 7 متر و طاق‌نمایی به عرض حدود ۲۴ متر آن را به دو قسمت نامساوی تقسیم می‌کند. تالاری به طول بیش از ۴۵ متر و دارای ۱۰ ردیف اطاق‌های جانبی دارد. در عقب تالار دری پهناور است، که به حیاطی وسیع باز می‌شود داستان های مختلفی درموردچگونگی تأسیس ایوان نقل کرده اند.ازجمله اینکه می گویند همین که کسری خواست ایوان را بسازد امر کرد خانه ها و زمینهای  اطراف را خریدند و داخل عمارت نمودند و برای قیمت  هرخانه محقر قیمت گزافی پرداخت کردند، تا نوبت رسید بخانه ٔ بسیار کوچکی که از پیرزنی در جوار ایوان بود. خواستند این خانه را نیز خریداری کنند. پیرزن از فروش آن اِبا و امتناع کرد و گفت : من همسایگی پادشاه را بعالم نمیدهم . کسری از این حرف بسیار خوشش آمد، گفت اورا و خانه ٔ او را بحال خود واگذارید و ایوان را بسازید و عمارت پیرزن را نیز محکم نمائید.بنا بر این در کنار آن  ایوان  قُبه ٔ بسیار کوچک محکمی  دیده می شد که اهل آن ناحیه آن را قُبةالعجوز, تاریخ اماکن عتبات عالیات (77) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (76) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •     حرم سید محمد         سید محمد فرزند امام هادی( ع). در ۲۲۸ هجری قمری ، به دنیا آمد و پدرش بزرگوارش بنا به مصالحی او را درحالى‏كه كودك بود،در مدينه گذاشت ، او پس از اينكه جوانى برومند شد در سامّرا به حضور پدررسيد ومدتی را در آنجا ماند سرانجام در ۲۵۲ هجری قمری دو سال قبل از شهادت امام هادی( ع) درحالی که از زیارت پدر باز می‌گشت وبراي زيارت خانه خدا، قصد سفر کردبود، در قريه بلد ، بین راه سامرا، بغداد ، مريض شد ودر 29 جمادی الثانی همان سال، درگذشت. شيعيان ایشان را در همانجا دفن کردند قریه بلد در ۵۰ کیلومتری جنوب سامراء و در شمال بغداد، است ، این قریه  امروز در استان صلاح الدین واقع شده‌است که به سبب وجود این قبرشریف به ، بلد سید محمد ، معروف است. و تا بغداد هشتاد کیلومتر فاصله دارد، وى دارای شأن و منزلت  بزرگی بود ،طوریکه برخی از شيعه گمان مى‏كردندپس ازپدربزرگوارش حضرت امام علی النقی( ع) منصب امامت متعلق به ایشان است  ،لکن  زمانى‏ كه وی از دنيا رفت،پدر، بر امامت برادرش حضرت امام حسن عسکری( ع)  تصريح كرد تا برای کسی شبهه ای نماند ، امام هادي( ع) و فرزندش امام حسن عسکري (ع) به محمد بسيار ابراز علاقه مي کردند. طوري که امام هادی( ع) براي او مجلس ختم برگزار کرد وقریب یک صد وپنجاه نفر از بزرگان در این محفل معنوی شرکت کردند .مقام معنوی سید محمد به گونه ای است که  کرامات زيادي ازوی ديده شده است.واین مطلب در بین اعراب به حد تواتر رسیده است ،  وحتّي نزد اهل سنت هم کرامات وی معروف است. مردم عراق و حتي اعراب باديه نشين نيز مي ترسند به نام او سوگند ياد کنند. واگر آنها را به برداشتن مالي متهم کنند، آن را بر مي گردانند، ولي به سيد محمد قسم نمی خورند،درمورد تاریخ بنای بقعه او اطلاع دقیقی در دست نیست و به نظر می‌رسد در دوران عضد الدوله دیلمی ساخته شده باشد. وگفته شده است ، نخستین کسی که به تعمیر و مرمت بقعه این بزرگوار اقدام کرد شاه اسماعیل صفوی بود. سپس، به کرات توسط علمای شیعه وبه همت مؤمنین ومتدینین این بقعه مرمت وباز سازی شده است  اکنون، صحن به شکل مربعی با ضلع‌های ۱۵۰ متری است. محیط گنبد پنجاه و ارتفاع آن ۴۵ متر است و در کنار آن مناره‌ای به ,تاریخ اماکن عتبات عالیات (76) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (76) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •      ابراهیم بن مالک اشترنخعی:       14-    ابراهیم بن مالک اشتر نخعی وی فرزندمالک اشتر ومتولد بین سالهای 15 تا 21 هجری قمری است ، با اینکه درسن نوجوانی به سرمی برد همرا ه پدرش در جنگ صفین دررکاب امیرالمؤمنین( ع) حضور داشت  . واز سرداران شجاع حضرت علی (ع) وامام حسن (ع) بود، او از قبیله  نخع (تیره‌ای از قبیله مذحج یمن) که بعد از حکومت  علی( ع) در کوفه ساکن شدند، اودر قیام امام حسین( ع) در کربلا شرکت نداشت ،وعلت آن خیلی مشخص نیست،و احتمالاتی نسبت به ملحق نشدن وي به امام حسين (ع) وجود دارد:1 - عدم آگاهی از خروج امام (ع)  2-كوتاهي كردن 3- دلیل دیگری که عذر وی را موجه سازدوما از آن بی خبریم. زیرا از علامه مجلسی نقل شده است که درباره ابراهیم فرموده اند : ابراهیم شخصی نبود که در دین خودش شک کند. او در اعتقادش گمراه نشد و هیچ گاه یقینش را از دست نداد. او در انتقام گرفتن از خون امام حسین علیه السلام مشارکت کردو محب و دوست دار اهل بیت پیامبر(ص) و پرچمدار و دلباخته آنان بود. علامه سید محسن امین نیز بیان داشته است: ابراهیم، مردی شجاع، سلحشور و با شهامت بود. او رئیس و مدافع قبیله اش بوده او طبعی والا و همتی بلند داشت و حامی حق و حقیقت بود. وی دارای زبانی فصیح و شاعری شیرین زبان و هوادار و دوستدار اهل بیت( ع) بود. ابراهیم همانند پدرش دارای همه این ویژگی ها بود و چنین فرزندی باید شبیه پدرش باشد. ابراهیم نه تنها در شجاعت و شهامت ؛ بلکه در سخاوت و جوانمردی و ایمان و اخلاق و محبت به اهل بیت(ع) نیز  برترین مردم عراق بود .به هر حال سوابق وی در حب اهل بیت (ع) واطاعت  از دستورات ائمه (ع )  از طرف علماوبزرگان شیعه مورد تأیید است سرانجام پس از شهادت امام حسین( ع) مختار ثقفی در سال 66 هجری قمری به فکر قیام وخون خواهی امام حسین (ع ) افتاد ودر این رابطه به او پیشنهاد همکاری داد ابراهیم آنرا پذیرفت و با مختار بیعت کرد و به همراه او قیام بزرگ شیعیان عراق را به راه انداخت . ویکی از افرادی که در قیام مختار نقش مهم و مؤثّری داشت ، ابراهیم ابن مالک اشتر بود چهره ای مانند ابراهیم موجبات اعتلای هر چه بیشتر مختار را فراهم آورده بود و موفقیت های بسیاری را نصیب قیام کرده بود.او پس از آغ,تاریخ اماکن عتبات عالیات (76) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (75) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •         ابو حنیفه:       ابو حنیفه: نام وی، نعمان پدرش، ثابت بن زوطي وکنیه اش ابوحنیفه است. او در سال هشتاد هجري در شهر کوفه چشم به جهان گشود.بیشتر منابع، اصلیت ابوحنیفه را ازکابل می‌دانند. برخی منابع هم می‌گویند جد وی از موالی وایرانی بوده است وپدرش ، ثابت،را از بزرگان سرزمين فارس دانسته که در كوفه اقامت گزيد و به کار تجارت پرداخت . ابوحنيفه از دوران کودکي به همراه پدرش به حجره ي وي رفته و نزد او مي ماند . تا آنکه خود نيز پيشه ي پدر را ادامه داده و زندگي مرفه و آسوده اي اختيار نمود. شغل وي بزازي يا همان تجارت پارچه و لباس بود، ودرکنار تجارت به کار فقه روی آورد،وگفته شده است که مدتی نیز از محضر درس امام صادق (ع) استفاده کرده ، وی پایه‌گذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهل سنت است. اهل سنت او را ،امام اعظم، و سراج الائمه، لقب داده‌اند. پیروان ابوحنیفه را حنفی می‌نامند. مذهب وی بر هفت اصل استوار است که عبارت‌اند از: قرآن ، سنت ، قول صحابه ، قیاس ورأی ، استحسان ، اجماع ،عرف .او متوفی سال یک صد وپنجاه هجری قمری است ،قبر او نزدیک پلی است که کاظمین را به بغداد وصل می کند ومقبره او مشهوربه مقبره خیز ران است 10- عبد القادر گیلانی مؤسس یکی از فرقه های تصوف متولد گیلان متوفای 561 هجری قمری در محله ای به نام باب الشیخ درشهر بغداد قرار دارد . 11- شیخ عمربن محمد سهروردی یکی از صوفیان شافعی مذهب است ،اوشاگرد عموی خویش ابوالنجیب سهروردی بود. وی که بعدها شیخ‌الاسلام لقب یافت، در اوایل شعبان ۵۳۹ و بنا به روایتی در اواخر رجب همان سال در سهرورد زنجان چشم به جهان گشود. در بغداد نزد عمویش به ‌شاگردی پرداخت و در فراگیری علوم رسمی و شرعی و معارف اهل طریقت اهتمام تمام ورزید. مدتی نیز در بصره به شاگردی نزد یکی از مشایخ پرداخته و بعد به بغداد مراجعت نموده و به وعظ مردمان همت گماشت و در نزد عامه‌ی مردم، سلاطین و خلفای عصر احترام و محبوبیتی چشمگیر یافت. خلیفه‌ عباسی الناصر لدین‌الله به سال ۵۹۹ هجری رباطی بنا کرد در کوی مرزبانیه، کنار نهر عیسی که شعبه‌ای از رود فرات ‌بود، و آن را به شیخ‌الاسلام تقدیم داشت. چند تن از صوفیه به همراه شیخ در آن,تاریخ اماکن عتبات عالیات (75) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی قبر بشر حافی           درمورد، بشر، ونحوه توبه اش بحث های مختلفی وجود دار د، برخی چنین بیان کرده اند: وی از اعیان متصوفه و یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت . بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود. سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر(ع ) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش ‍ را به موسى بن جعفر(ع ) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن . آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت وظاهرا سببش آن بود که با پای برهنه خدمت امام موسی بن جعفر (ع) دویده وبه سعادت عظمی رسیده بود. وآرامگاه وی در محله اعظمیه بغداد است [1]&nbs,تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی قبر بشر حافی             درمورد، بشر، ونحوه توبه اش بحث های مختلفی وجود دار د، برخی چنین بیان کرده اند: وی از اعیان متصوفه و یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت . بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود. سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر(ع ) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش ‍ را به موسى بن جعفر(ع ) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن . آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت وظاهرا سببش آن بود که با پای برهنه خدمت امام موسی بن جعفر (ع) دویده وبه سعادت عظمی رسیده بود. وآرامگاه وی در محله اعظمیه بغداد, تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •   تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی         تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ادامه مطلب ,تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •   تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی         تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ادامه مطلب ,تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •     قبر بشر حافی               درمورد، بشر، ونحوه توبه اش بحث های مختلفی وجود دار د، برخی چنین بیان کرده اند: وی از اعیان متصوفه و یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت . بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود. سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر(ع ) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش ‍ را به موسى بن جعفر(ع ) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن . آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت وظاهرا سببش آن بود که با پای برهنه خدمت امام موسی بن جعفر ع) دویده وبه سعادت عظمی رسیده بود. وآرامگاه وی در محله اعظمیه بغداد است [1]   . 6-      ب,تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •     قبر بشر حافی               درمورد، بشر، ونحوه توبه اش بحث های مختلفی وجود دار د، برخی چنین بیان کرده اند: وی از اعیان متصوفه و یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت . بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود. سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر(ع ) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش ‍ را به موسى بن جعفر(ع ) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن . آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت وظاهرا سببش آن بود که با پای برهنه خدمت امام موسی بن جعفر ع) دویده وبه سعادت عظمی رسیده بود. وآرامگاه وی در محله اعظمیه بغداد است [1]   . 6-      ب,تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی و...

  •                   تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی و...               ,تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی و... ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (73) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •      سلمان فارسی :              نام قبلی وي روزبه و زادگاهش را قریه جی در رامهرمز شیراز یا جی اصفهان ویا دشت ارژن در کازرون فارس ذکر کرده اند ، پدرش به نام بدخشان یا  فروخ ‏بن مهيار ،وکنیه اش را ابوعبدالله  نگاشته اند ،گفته شده است وی در کودکي از مادر یتیم شدوتحت سرپرستي عمه‏اش در آمد.استعداد سر شار و روح آزادی خواهی وی مانع پذیرش برخی افکار واندیشه های غیر منطقی آباء و اجداد خود شد، امری که درآن روز گناهی غیر قابل گذشت ومستوجب کیفر شدید بود، بزرگان قوم تصمیم به مجازات وی گرفتند، روزبه، هنگامی که دريافت قرار است بر اثر عقاید ، او را شش ماه با اعمال شاقّه زنداني سازند و پس از آن اگر به آيين نياکانش ايمان نياورد اعدامش نمایند، با همکاري عمه‏اش گريخت .مدتي به مسيحيت گرائيد و چون از کشيشان شنيده بود که ظهور پيامبر(ص) جديد نزديک است، خانه را ترک گفت ودرجستجوی حقیقت سر به بیابان گذاشت، تاشاید مراد خود را باز یابد،سرانجام کارواني را ديد که به سوي شام مي‏رفت؛ به مسافران پيوست و رهسپار سرزمينهاي ناشناخته گرديد. مدتي در شام و موصل اقامت جست، روزبه، در آرزوی یافتن آخرین پیامبر (ص) خدا راهی صحرای حجازمی شود، قلبش ما لامال از عشق است ومحبت ،محبت به کسی که ندیده است ونمی شناسد ،ولی باتمام وجود اورا دوست دارد، پاهایش خستگی نمی شناسد، او با پای دل گام برمی دارد نه باپای گل، گرسنگی وتشنگی را فراموش کرده است، تمام وجودش  فریادی است كه فقط گم گشته خویش را می خواند  راهنمایانش كه از صحرانشینان بودند، ، به وی خیانت می كنند و او را به بردگی می فروشند ، اول بار در وادی القری  به یك یهودی و  پس از آن در یثرب قبل یا بعد از سال یكم هجرت به یك یهودی دیگر از قبیله بنی قریظه، سلمان به نگهبانی تاكستانش می پردازد ، و همانند یک برده، کارمی کند ،بیل می زند عرق می ریزد ،اما دل در هوای دیگر است آرزوی او دیدن چهره ملکوتی پیامبر ص) خدا است که ندیده عاشق شده است واین همه رنج سفر را تحمل نموده است ، عطش درونی خود را نهان داشته ثانیه ، شماری می کند،شاید لحظه وصال نزدیک باشد، تااینکه مورد عنایت خداوند قرار گرفته ،و نور جمال زیبا وملکوتی پیامبر( ص) گرامی اسلام را در طور ,تاریخ اماکن عتبات عالیات (73) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • تاریخ اماکن عتبات عالیات (72) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  •              شیخ کلینی:                 شیخ کلینی ، نامش محمد ، پدرش یعقوب بن اسحاق کلینى رازى از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغرا است.او در عهد امامت امام یازدهم، در دهى به نام کلین در ۳۸ کیلومترى شهر رى و در خانه‏اى مملو از عشق و محبت به اهل بیت علیهم‏السلام چشم به جهان گشود.پدرش یعقوب بن اسحاق که مردى با فضیلت و پاک سرشت بود از همان دوران کودکى تربیت فرزندش را بر عهده گرفت و با زبانِ عمل، اخلاق، رفتار و آداب اسلامى را به او آموخت. آرامگاه یعقوب بن اسحاق در روستاى کلین ، نزدیک حسن آباد شهر رى واقع شده است   .دایى کلینى که  خود محدثى بزرگ بود و از شیفتگان مکتب اهل بیت به شمار مى‏رفت، در تعلیم و تربیت وى نقش بسزایى داشت. این مرد دانشمند که: علاّن ، نامیده مى‏شد، در سفر حج و در راه زیارت خانه خدا به شهادت رسید. کلینى توانست در دوران کودکى از محضر این عالم شهید و پدر بزرگوارش کسب فیض نموده و با منابع علم حدیث و رجال آشنا گردد. بعد از طى تحصیلات ابتدایى براى پیمودن مدارج کمال انسانى به شهر رى که در آن عصر از مرتبه علمى خاصى برخوردار بود مسافرت کرد.شهر رى که در آن روزگار قلب ایران محسوب مى‏شد، به نقطه برخورد آراء و نظرات فرقه‏ هایى چون اسماعیلیه و مذاهبى چون شافعى، حنفى و شیعى مبدل شده بود.کلینى در این زمان در ضمن تحصیلات خود نه تنها با عقاید و نظرات مذاهب و گرایش‏هاى مختلف آشنا شد،بلکه به ماهیت برخى ازحرکتهایى که مى‏رفت تشیع را از مسیرخود منحرف کندپى برد. عصر کلینى را باید، عصر حدیث، نامید. او با شناخت موقعیت زمانى و پى بردن به این مسأله که این عصر گذرگاه تشیع است و اگر احادیث و روایات از این بحران بگذرند براى همیشه تشیع مى‏تواند سالم و به دور از التقاط و انحراف مسیر خود را ادامه دهد ؛ شهر رى را که تازه دوست داران مکتب علوى در آن به قدرت رسیده بودند، با همه زیبائیها و جاذبه‏ هایش رها کرده و به سوى قم، شهر محدثان و راویان، هجرت نمود و از محضر اساتید مختلفی از جمله احمدبن محمد بن عیسی اشعری که به معلم، شهرت داشت بهره مند شد  . معلم کسى است که شیخ طوسى در کتاب رجال خود او را از یاران امام حسن عسگرى علیه,تاریخ اماکن عتبات عالیات (72) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها